دومين کار سخت (واکسن پسرى)
پسرم اولين واکسنت تو دو ماهگى دومين کار سخت ما بود, صبح ساعت ده رفتيم براى واکسن تو هم که خيلى هوشيار بودى کلى اطرافتو نگاه ميکردى, حتى موقع وزن کردن کلى تعجب کرده بودى که دارن چکارت ميکنن,وقتى بتو واکسن زدن خيلى گريه نکردى, درحالى که من بسختى پاتو نگه داشتم, ولى شبش تب سختى کردى که تا دو روز ادامه داشت و اين باعث جريانى شد که دردآور ترين اتفاق رو تو دو ماهگى تو باعث شد که البته علتش حساسيت نابجاى من و بابايي بود,حالا اين تويي بعداز واکسن که ما سعى کرديم خنک نگه ات داريم. ...
نویسنده :
مامان و باباى ايليا
23:48